همیشه هروقت به مشکلی برخوردم،به ترتیب سه تا کار رو انجام دادم تا بتونم از پسش بر بیام.
اول؛به دنبال مشکل گشتن
گاهی اوقات متوجه میشی که هیچ چیزی درست پیش نمیره. یا حس میکنی اصلا حالت خوب نیست با این وجود اصلا نمیدونی مشکل از کجاست. باید بشینی و حتی اگه شده ساعت ها بهش فکر کنی تا بتونی برای ماه ها وحتی شاید سال ها درست پیش بری.ساعت ها باید بهش فکر کرد به اینکه اگه چه چیزی رو تغییر بدم ، همه چیز درست میشه.به دنبال تغییرا سازنده و مفید و صحیح باشید نه اینکه با خودتون لج کنید و بخواید خیلی چیز ها رو کنار بگزارید به دنبال تغییراتی باشید که همیشه به گوشتون خورده که بهترین کاره تغییراتی مثل صبح زود بیدار شدن، رفع عصبانیت ها ویا به دنبال شادی بیشتر گشتن و ....
دوم ؛اعتراف کردن به مشکل
شاید دقیقا چیزی که باید تغییر کنه ،خیلی زود و فقط برای چن صدم ثانیه از ذهنتون بگذره و بعدش فراموش بشه و شما تا ساعت ها گیج باشید و مشغول فکر کردن های الکی یا اضافی.من فکر میکنم این گذر سریع خیلی هم نمیتونه غیر ارادی باشه. گاهی ممکنه بخوایم از تغییرات فرار کنیم .همه دوست دارن از صبح زود بیدار شدن فرار کنن همه دوست دارن از کم خوری و رژیم فرار کنن همه دوست دارن از ورزش فرار کنن ولی فاجعه وقتیه که بخوای حتی تو ذهن و قلبت هم ازش فرار کنی.
به نیاز های تغییراتی ای که ممکنه به ذهنت برسه اجازه ی بیان بده مطمئن باش در مسیر زندگی خیلی تغییر ها هست که باید بهشون پاسخ مثبت بدی.پس وقتی به مشکلاتت فکر میکنی و تغییراتی به ذهنت میرسه که میتونه سازنده باشه،به دنبال بهترین و بزرگترین و موثر ترین تغییر ممکن باش.مثلا کسی که برای کاری زمان کم میاره و در مرحله ی اول فهمیده که مشکلِ نرسیدن به کار ها و آشفتگی و... کم آوردن زمان هست و نه تنبلی یا...،در مرحله ی دوم، به به دنبال اشکالِخودش میگرده و چیز هایی که به ذهنش میرسه این هاست....
خب من ماشین ندارم و وقت زیادی رو صرف راه رفتن میکنم
من بیش از حد دارم با خانوادم وقت میگذرونم
من باید کمتر با تکنولوژی کار کنم
میتونم یک ساعت از ورزش هفتگیم رو کم کنم
شب ها دیرتر میخوابم
کمتر برای خودم و رسیدگی به ظاهرم وقت میزارم
به جای هفتگی ،به صورت ماهیانه خونه ام رو یا اتاقم رو جمع میکنم
دیگه تفریح برای یه مدت بسه
به مهمونی های آخر هفته نمیرم
من باید سخت تر تلاش کنم ولی چطوری؟!
سرعت کارم رو باید بیشتر کنم تا بازدهی بیشتر بشه
باید از بقیه کمک بگیرم.
و هزاران هزار راه حل دیگه که دربینشون راه حل های مخرب یا مفید هم وجود دارن .در مثال بالا، به جز سه مورد آخر که ممکنه درست باشن ،بقیه شون به احتمال زیاد صحیح نیست و مخربه اما در بین این همه افکار چیزی که من میبینم ،فرار از یک تغییره.تغییری که هممون میدونیم درست ترینه اما حتی حاظر نیستیم توی ذهنمون بیانش کنیم(فقط یک ساعت زودتر بیدارشدن).از بیانش نترسید.نهایتا انجامش نمیدید ویا در خیلی از مواقع متوجه میشید نه واقعا انگار مشکل این نیست و کمکتون میکنه به مشکل واقعیتون پی ببرید.
در این مرحله باید شجاع،پررو و گستاخ باشید .اگه ساعت ها یا روز هاست که به نتیجه نمیرسید از خودتون بپرسید از چی میترسی؟!از چی فرار میکنی؟!و بد ترین تغییراتی رو که ازش متنفرید رو بیان کنید. عادت های خوب یا بدی رو که بیشتر از همه بهشون وابسته اید رو بیان کنید.به ناخوداگاهتون اجازه ی فرار ندید و حالا به تک تک اونها فکر کنید برای مدتی طولانی و برای اینکه بخواید ازش مطمئن بشید، به بعدش فکر کنید که خب اگه فلان کار رو دیگه انجام ندم یا انجام بدم، چقدر تغییر ممکنه به وجود بیاد تصور کنید و درصورت لزوم حساب و کتاب کنید و موثر ترین تغییر رو بپذیرید و با توجه به مقدار تاثیرات مثبتی که داره، یکی از اونها رو انتخاب کنید و مطمئن اعتراف کنید که مشکل اینجاست
سوم؛به دنبال راه حل
جایی که من همیشه به دنبال راه حل میگردم و همیشه هم بهترین نتیجه رو گرفتم، کتابه متناسب با اشکالی که در مرحله ی دوم بهش رسیدم، موضوع کتاب رو انتخاب میکنم و همه چیز رو کنار میزارم و بی وقفه اون کتاب رو میخونم تا زودتر تمومش کنم و وقتم هم تلف نشده باشه و معممولا ۳ساعت تا چند روز خوندنشون طول کشیده.
برای مثال وقتی بعد از روز ها فکر کردن،متوجه شدم که اشکالم تنبلیه، در اینترنت جست و جو کردم و صحبت های دکتر میثاق رو در اینترنت پیداکردم و با توجه به شناخت قبلی ای که ازش داشتم، فایل هارو دانلود کردم،گوش کردم،خلاصه برداری کردم،خودم رو با صحبت هاش تطبیق دادم و درنهایت هلاصه برداری هام رو مرتب و باز نویسی کردم و تونستم برای مدت ها ازشون به نفع خود و هدفم استفاده کنم.
یا همینطور به دلایل مختلف و اشکالاتی که در مرحله ی دوم در خودم دیدم، کتاب های معجزه ی سحرخیزی، سرسختی،قانون خلا و... رو مطالعه کردم و این مطالعات همچنان ادامه خواهد داشت و گاهی کتاب هایی رو میخونم که میخوام هیچوقت در باره اش دچار مشکل نشم این چیزیه که میخوام توش قوی باشیم.
کم کم به سراغ همچین کتاب هایی برید و د ابتدا سعی کنید فقط مشکلات فعلیتان را رفع کنید.مدام در طول سال به دنبال مشکلاتتان نگردید اونها یکی یکی ، درست به موقع خودشون رو به شما نشان خواهند داد و تا قبل از اون میتونید کتاب هایی رو که به قوی تر شدنتون کمک میکنن رو بخونید اما احظه ای که متوجه مشکی شدید دست از خوندن هرکتابی بردارید و اون رو درنیمه رها کنید و به سراغ راه حل مشکلتون در کتاب ها بگردید.
گاهی اوقات مشکلات بزرگتر از اونچه که تصورش رو بکنید هستند و شما فقط گوشه ای رو که نور بهش میتابه رو میبینید و در همچین شرایطی ممکنه کتاب ها ناخواسته احوالتان را بدتر کنند و یا ضرر دیگری به شما وارد کنند بنابراین گاهی برای رفع مشکلات جدی و مهمتر یک فایل صوتی یا کتاب ممکن است کارساز نباشد و انتخاب اشتباهی برای پیدا کردن راه حل باشد در این شرایط بهتر است برای رفع اشکال با یک مشاور و روانشناس خوب ،صحبت و مشورت کرد.
اگر در مراحل اول و دوم به مشکل برخوردید نیز شاید مشورت و صحبت با یک روانشناس خوب کمکتان کند اما هیچوقت فراموش نکنید که نباید بیخیال اشکالات شد بلکه باید آنهارا یکی یکی حل و رفع کرد.
در این مسیر خیلی خودتون رو اذیت نکنید و سختگیری بیجا همه چیز رو خراب میکنه و از اینکه در حال تغییر هستید شاد باشید و از تغییرات لذت ببرید.