از انقباض دائمی و غیر ارادی ای که در ناحیه لثه و دندان هام حس میکنم،رنج میبرم.علتش رو خوب میدونم.شماهم به زودی خواهید فهمید.
همیشه زمانی هست که انسان های زیادی دور و برت هستند که هم سطحت اند و شاید هم حتی پایین تر از تو اند.هنوز اوضاع روبه راهه.
اوضاع زمانی شروع به سخت شدن میشه که بعد از گذشت زمان های کوتاه یا بلند،همه ی اطرافیانت به طور محسوسی ازت بالاتر باشن،ازت برده باشن وتو..... تو همون نقطه ی قبلی فقط داری درجا میزنی.
یک احساس بدِ عظیمی رو حس میکنم وقتی هم کلاسی هایی رو میبینم که قبلا باهم دقیقا توی یک نقطه بودیم و حالا اونها تو کهکشان خودشون سیر میکنن و من هنوز توی چاله ای عظیم و کثیف روی زمین ایستادم.
از دور بازم خوبه ولی متنفرم از اینکه بخوام از نزدیک ملاقاتشون کنم.
این احساس وحشتناک رو میشه "شکست" تعبییر کرد؟!