هدف

وقتی که همه از موفقیت هاشون مینویسن،من اینجا از شکست هام مینویسم

هدف

وقتی که همه از موفقیت هاشون مینویسن،من اینجا از شکست هام مینویسم

بعد از شکست هایی که میخوردم و توی نت به دنبال راه حل میگشتم،تنها چیزایی که پیدا میکردم یادداشت ها و تجارب کوتاه یکسری نوابغ رو میدیدم که هیچ وجه مشترکی با من معمولی نداشتن.
همیشه دوست داشتم تجاربم رو در اختیار همه قرار بدم ولی تجارب یک انسان شکست خورده چقدر میتونه با ارزش باشه؟!
هدف بزرگی هست که به خاطرش شکست های بزرگی رو تجربه خواهم کرد.داستان و احساساتم رو تا حدودی به اشتراک میگذارم.
شاید روزی همین داستان ها و احساس ها ،بشه تجربه ای برای بقیه ،اونروزی که به هدف برسم.
البته شاید هم نه.

طبقه بندی موضوعی

آخرین مطالب

محبوب ترین مطالب

آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب» ثبت شده است

همه ی ما همواره بدنبال تغییر هستیم. کوچک ترین خواسته همچنان نیاز به تغییراتی بزرگ یا کوچک دارد. 

همه ی ما این ها رو بهتر از هر کسی میدونیم اما چرا هیچ اتفاقی نمیوفته.مشکل کجاست؟! 

بدترین چیز توی تغییر یک تغییر اشتباهه. شاید تجربه نکرده باشین سالها روی یک تغییر کار کنید و در نهایت بفهمین اشتباه میکردین و نباید اون چیز رو تغییر میدادین.

پس انتخاب موضوع و نوع تغییر خیلی مهمه. باید آگاهانه انجام بشه. بعضی صفات ک بارز هستن مثل دروغگویی تنبلی و... اما خیلی تغییراتی هستند ک درست و غلطش رو نمیدونیم و بدتر اینکه بزرگتر ها از بچه ها میخوان مثل خودشون رفتار کنند درحالی ک شاید رفتار بچه صحیح تر باشه ولی بچه به درخواست والدین مدام تغییر میکنه. برای اینکه از این اشتباه ها انجام ندیم بهتره آگاهیمون رو افزایش بدیم. افزایش آگاهی بشدت لذت بخشه چون قطره به قطره ی اون محسوس هست و در زندگی روزمره نمود پیدا میکنه.

خب من هم میخوام تغییر کنم. پیوسته در حال تغییر بودم مثل همه. همچنان میهوام تغییر کنم‌. مسئله ای ک اغلب جوانان باهاش مواجه هستند این هست که حتی نمیدونن مشکل کجاست. مشکل من کجاست؟! مشکل من چیه؟! چی رو باید تغییر بدم؟!

بله برای تغییر باید دلیل داشت. یه چیزی مثل هدف. چیزی ک باعث میشه بفهمی باید تغییر کنی. اما اینکه چه چیزی رو باید تغییر بدی نیاز به شناخت خود و مشکلات شخصی داره. مشکل من چیه؟! چه چیزی هست که اجازه نده من به هدفم برسم؟!

پیدا کردن هر دو سخته اما میدا کردن مشکل برای من سخت تر از هدفه. چون قبلا هدفم رو پیدا کردم و اگر لازم باشه توی پست بعدیم بیشتر راجع بهش حرف میزنم‌. 

چطور بفهمم مشکلم چی هست؟! بنظر آسون میاد ولی وقتی وارد مسئله میشین میبینین سراسر سردرگمیه. 

براتون مثالی از شرایطم رو میزنم. فکر میکردم مشکل سحر خیزیم از تنبلی هست. البته اینکه نیست هنوز رد نشده. سالها پیش درباره ی تنبلی به مشکل برخورده بودم و فایل های صوتی دکتر میثاق در برنامه ی اردیبهشت از شبکه ی چهار سیما رو بدقت گوش کردم و بشدت برام مفید بود. یعنی ممکنه تنبلی باز هم بسراغم اومده باشه؟!

سال قبل کتاب های اثر مرکب از دارن هاردی و معجزه ی سحرخیزی از هال الرود ازجمله کتاب هایی بودن ک بشدت برام مفید بودن و من غریب به یکسال سحرخیز شده بودم و ساعت چهار صبح بلند میشدم. 

اما الان بیدار میشم ولی نمیخوام کاری انجام بدم. بیدار شدنم طبق عادت راحته ولی برخاستنم بعید.

من هدف یکساله ی کاملی دارم ک مشغول تهیه ی پلنش هستم. کار های طبقه بندی شده ی زیادی هم هست که باید انجام بدم. 

پس مشکل من هدف نیست. سحرخیزی نیست. زمان و امکانات هم نیست‌. یا تنبلیه یا اراده یا...

مشکلات دیگه ای هم داشتم ک میخواستم همزمان بهشون برسم اما طبق برنامه باید کاملا کنار گذاشته باشن. چیزی ک مهمه طبق برنامه پیش رفتنه. از خواب برخاستنه. 

کرونا مشکل من نیست نباید باشه. فراموش نکنیم ک مشکلات رو نباید تا حد امکان به عوامل خارجی ربطش داد. و حتی اگه ربطی هم داشته باشه راه حلش قطعا در درونمونه. 

اخیرا کتابی رو شروع کردم که خوندنش خالی از لطف نیست. کتاب آئین زندگی از دیل کارنگی. این کتاب خیلی اتفاقی بدستم رسید و حتما چیز های برام بهمراه داره ک الان در اتاقم و در دست منه. توی این کتاب از چگونگی دور کردن نگرانی و تشویش صحبت کرده شاید مشکل من این باشه یا کامل گرایی.

چیزی ک مهمه اینه ک جوینده یابنده است. بالاخره مشکلم رو پیدا میکنم. بعدش تازه باید بدنبال راه حل براش باشم.

قیمت کتابی ک دستمه ۵۰۰ریال هست. برای سال ۱۳۸۶. اگه به گذشته برگردم دوست دارم یه کتابخونه ی پر از کتاب بخرم.

سوالاتی ک همیشه هست...

چه چیزی در درونتون نیاز به تغییر داره؟!

چه چیزی رو تابحال تغییر دادین؟!

چطور تغییر کردین؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۹ ، ۱۲:۴۷
... Sapling

به جرعت میتونم بگم در تمامی دوران زندگیم ،نه خودم و نه هیچکدوم از اطرافیانم کسی به خوش خوابی من ندیده بودیم.

سحرخیزی چالشی بود برای من که هیچوقت موفق به انجامش نبودم.بزرگترین موفقیتم یک دوره ی ۴۰روزه بود در زمانی که برای کنکور میخوندم و برخلاف نظر و عقیده ی بزرگان، هیچوقت عادتم تغییر نکرد و همچنان خواب برمن غلبه کرد.

از آنجایی که بسیار با فواید و مزایای سحرخیزی آشنا بودم، کتاب های زیادی در زمینه ی خواب مطالعه کردم و سر انجام یکروز پس از مطالعه ی کتاب"معجزه ی سحرخیزی"اثر"هال الرود" موفق شدم. بالاخره نتیجه ی درستی گرفتم و تونستم به بهترین شکل ممکن سحر خیزی رو تجربه کنم.

(این پست در بهمن ماه سال ۱۳۹۸ در بایگانی قرار گرفت و اکنون انتشار یافته است)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۰۷:۱۸
... Sapling

همیشه هروقت به مشکلی برخوردم،به ترتیب سه تا کار رو انجام دادم تا بتونم از پسش بر بیام.

اول؛به دنبال مشکل گشتن

گاهی اوقات متوجه میشی که هیچ چیزی درست پیش نمیره. یا حس میکنی اصلا حالت خوب نیست با این وجود اصلا نمیدونی مشکل از کجاست. باید بشینی و حتی اگه شده ساعت ها بهش فکر کنی تا بتونی برای ماه ها وحتی شاید سال ها درست پیش بری.ساعت ها باید بهش فکر کرد به اینکه اگه چه چیزی رو تغییر بدم ، همه چیز درست میشه.به دنبال تغییرا سازنده و مفید و صحیح باشید نه اینکه با خودتون لج کنید و بخواید خیلی چیز ها رو کنار بگزارید به دنبال تغییراتی باشید که همیشه به گوشتون خورده که بهترین کاره تغییراتی مثل صبح زود بیدار شدن، رفع عصبانیت ها ویا به دنبال شادی بیشتر گشتن و ....

دوم ؛اعتراف کردن به مشکل

شاید دقیقا چیزی که باید تغییر کنه ،خیلی زود و فقط برای چن صدم ثانیه از ذهنتون بگذره و بعدش فراموش بشه و شما تا ساعت ها گیج باشید و مشغول فکر کردن های الکی یا اضافی.من فکر میکنم این گذر سریع خیلی هم نمیتونه غیر ارادی باشه. گاهی ممکنه بخوایم از تغییرات فرار کنیم .همه دوست دارن از صبح زود بیدار شدن فرار کنن همه دوست دارن از کم خوری و رژیم فرار کنن همه دوست دارن از ورزش فرار کنن ولی فاجعه وقتیه که بخوای حتی تو ذهن و قلبت هم ازش فرار کنی.

به نیاز های تغییراتی ای که ممکنه به ذهنت برسه اجازه ی بیان بده مطمئن باش در مسیر زندگی خیلی تغییر ها هست که باید بهشون پاسخ مثبت بدی.پس وقتی به مشکلاتت فکر میکنی و تغییراتی به ذهنت میرسه که میتونه سازنده باشه،به دنبال بهترین و بزرگترین و موثر ترین تغییر ممکن باش.مثلا کسی که برای کاری زمان کم میاره و در مرحله ی اول فهمیده که مشکلِ نرسیدن به کار ها و آشفتگی و... کم آوردن زمان هست و نه تنبلی یا...،در مرحله ی دوم، به به دنبال اشکالِخودش میگرده و چیز هایی که به ذهنش میرسه این هاست....

خب من ماشین ندارم و وقت زیادی رو صرف راه رفتن میکنم

من بیش از حد دارم با خانوادم وقت میگذرونم

من باید کمتر با تکنولوژی کار کنم

میتونم یک ساعت از ورزش هفتگیم رو کم کنم

شب ها دیرتر میخوابم

کمتر برای خودم و رسیدگی به ظاهرم وقت میزارم

به جای هفتگی ،به صورت ماهیانه خونه ام رو یا اتاقم رو جمع میکنم

دیگه تفریح برای یه مدت بسه

به مهمونی های آخر هفته نمیرم

من باید سخت تر تلاش کنم ولی چطوری؟!

سرعت کارم رو باید بیشتر کنم تا بازدهی بیشتر بشه

باید از بقیه کمک بگیرم.

و هزاران هزار راه حل دیگه که دربینشون راه حل های مخرب یا مفید هم وجود دارن .در مثال بالا، به جز سه مورد آخر که ممکنه درست باشن ،بقیه شون به احتمال زیاد صحیح نیست و مخربه اما در بین این همه افکار چیزی که من میبینم ،فرار از یک تغییره.تغییری که هممون میدونیم درست ترینه اما حتی حاظر نیستیم توی ذهنمون بیانش کنیم(فقط یک ساعت زودتر بیدارشدن).از بیانش نترسید.نهایتا انجامش نمیدید ویا در خیلی از مواقع متوجه میشید نه واقعا انگار مشکل این نیست و کمکتون میکنه به مشکل واقعیتون پی ببرید. 

در این مرحله باید شجاع،پررو و گستاخ باشید .اگه ساعت ها یا روز هاست که به نتیجه نمیرسید از خودتون بپرسید از چی میترسی؟!از چی فرار میکنی؟!و بد ترین تغییراتی رو که ازش متنفرید رو بیان کنید. عادت های خوب یا بدی رو که بیشتر از همه بهشون وابسته اید رو بیان کنید.به ناخوداگاهتون اجازه ی فرار ندید و حالا به تک تک اونها فکر کنید برای مدتی طولانی و برای اینکه بخواید ازش مطمئن بشید، به بعدش فکر کنید که خب اگه فلان کار رو دیگه انجام ندم یا انجام بدم، چقدر تغییر ممکنه به وجود بیاد تصور کنید و درصورت لزوم حساب و کتاب کنید و موثر ترین تغییر رو بپذیرید و با توجه به مقدار تاثیرات مثبتی که داره، یکی از اونها رو انتخاب کنید و مطمئن اعتراف کنید که مشکل اینجاست

سوم؛به دنبال راه حل

جایی که من همیشه به دنبال راه حل میگردم و همیشه هم بهترین نتیجه رو گرفتم، کتابه متناسب با اشکالی که در مرحله ی دوم بهش رسیدم، موضوع کتاب رو انتخاب میکنم و همه چیز رو کنار میزارم و بی وقفه اون کتاب رو میخونم تا زودتر تمومش کنم و وقتم هم تلف نشده باشه و معممولا ۳ساعت تا چند روز خوندنشون طول کشیده.

برای مثال وقتی بعد از روز ها فکر کردن،متوجه شدم که اشکالم تنبلیه، در اینترنت جست و جو کردم و صحبت های دکتر میثاق رو در اینترنت پیداکردم و با توجه به شناخت قبلی ای که ازش داشتم، فایل هارو دانلود کردم،گوش کردم،خلاصه برداری کردم،خودم رو با صحبت هاش تطبیق دادم و درنهایت هلاصه برداری هام رو مرتب و باز نویسی کردم و تونستم برای مدت ها ازشون به نفع خود و هدفم استفاده کنم.

یا همینطور به دلایل مختلف و اشکالاتی که در مرحله ی دوم در خودم دیدم، کتاب های معجزه ی سحرخیزی، سرسختی،قانون خلا و... رو مطالعه کردم و این مطالعات همچنان ادامه خواهد داشت و گاهی کتاب هایی رو میخونم که میخوام هیچوقت در باره اش دچار مشکل نشم این چیزیه که میخوام توش قوی باشیم.

کم کم به سراغ همچین کتاب هایی برید و د ابتدا سعی کنید فقط مشکلات فعلیتان را رفع کنید.مدام در طول سال به دنبال مشکلاتتان نگردید اونها یکی یکی ، درست به موقع خودشون رو به شما نشان خواهند داد و تا قبل از اون میتونید کتاب هایی رو که به قوی تر شدنتون کمک میکنن رو بخونید اما احظه ای که متوجه مشکی شدید دست از خوندن هرکتابی بردارید و اون رو درنیمه رها کنید و به سراغ راه حل مشکلتون در کتاب ها بگردید.

گاهی اوقات مشکلات بزرگتر از اونچه که تصورش رو بکنید هستند و شما فقط گوشه ای رو که نور بهش میتابه رو میبینید و در همچین شرایطی ممکنه کتاب ها ناخواسته احوالتان را بدتر کنند و یا ضرر دیگری به شما وارد کنند بنابراین گاهی برای رفع مشکلات جدی و مهمتر یک فایل صوتی یا کتاب ممکن است کارساز نباشد و انتخاب اشتباهی برای پیدا کردن راه حل باشد در این شرایط بهتر است برای رفع اشکال با یک مشاور و روانشناس خوب ،صحبت و مشورت کرد​​​​​​.

اگر در مراحل اول و دوم به مشکل برخوردید نیز شاید مشورت و صحبت با یک روانشناس خوب کمکتان کند اما هیچوقت فراموش نکنید که نباید بیخیال اشکالات شد بلکه باید آنهارا یکی یکی حل و رفع کرد.

در این مسیر خیلی خودتون رو اذیت نکنید و سختگیری بیجا همه چیز رو خراب میکنه و از اینکه در حال تغییر هستید شاد باشید و از تغییرات لذت ببرید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ اسفند ۹۸ ، ۰۸:۰۲
... Sapling